خلقت نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها - 3
خلقت نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها - 3
10) حضرت زهرا (س) « خير كثير»
« بسم الله الرحمن الرحيم، انا اعطيناك الكوثر، فصل لربك وانحر، ان شانئك هوالابتر»
به نام خداوند بخشنده و مهربان، ما كوثر به تو ارزانى داشتيم. پس پروردگار خود را به نماز گرامى دار و قربانى كن. همانا كه بدخواه تو ابتر است.
11) تاريخ و مكان تولد حضرت زهرا (س)
مكان تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شهر مكه و در خانه خديجه اتفاق افتاد. اين خانه در محلهاى است كه در گذشته به آن « زقاق العطارين» يعنى كوچه عطارها مىگفتند. رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساكن بود. خانه مباركى كه بارها در آن فرشته وحى بر پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) نازل گرديد. اين خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)
و از آنجا كه محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زيستگاه پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) و مكان تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمين ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از اين رو بارها در طول تاريخ همزمان با تعمير و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام كردند. (3)
12) كيفيت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س)
آنگاه يكايك بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رويى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوريان بشارت تولد او را به آسمانها بردند. در آسمان از يمن قدوم او نورى پديدار آمد و ساطع گرديد كه تا آن زمان سماواتيان چنين نورى را رؤيت ننموده بودند. بانوان خديجه را شادباش گفته از ميمنت و مباركى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خديجه با سرورى زايدالوصف كودك را در آغوش كشيد و با دنيايى اميد و آرزو پستان در دهان او گذارد.
13) تولد حضرت زهرا(س) و بشارت جبرئيل به رسول خدا (ص)
خداوند تبارك و تعالى بر تو و فرزند نورسيدهات درود مىفرستد.
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم با شنيدن خبر تولد فاطمه عليهاالسلام در مقابل پروردگار سر به سجدهى شكر گذارد؛ و خداى عزوجل را بر عطاى اين نعمت مبارك و ميمون سپاس گفت. پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم بسيار شادمان و خرسند بود. زيرا كه پيش از اين خداوند در سورهى كوثر بشارت آمدن او را به وى داده بود. و نيز از فرشتهى وحى شنيده بود كه: «أنها نسلة الطاهرة الميمونة و ان اللَّه تبارك و تعالى سيجعل نسلك منها و سيجعل من نسلها ائمة و يجعلهم خلفاءه فى ارضه بعد انقضاء وحيه.»
إنّ ركعة المغرب أضيفت لأجل ميلاد فاطمة عليهاالسلام
317/ 1- العطّار، عن أبيه، عن أبيمحمّد العلوي الدينوري بإسناده- رفع الحديث- إلى الصادق عليهالسلام قال: قلت له: لم صارت المغرب ثلاث ركعات و أربعاً بعدها ليس فيها تقصير في حضر و لا سفر؟
فقال: إنّ اللَّه عزّ و جلّ أنزل على نبيّه صلى الله عليه و آله و سلم لكلّ صلاة ركعتين في الحضر، فأضاف إليها رسولاللَّه صلى الله عليه و آله و سلم لكلّ صلاة ركعتين في الحضر، و قصّر فيها في السفر إلّا المغرب.
فلمّا صلّى المغرب بلغه مولد فاطمة عليهاالسلام، فأضاف إليها ركعة شكراً للَّه عزّ و جلّ، فلمّا أن ولد الحسن عليهالسلام أضاف إليها ركعتين شكراً للَّه عزّ و جلّ، فلمّا أنّ ولد الحسين عليهالسلام أضاف إليها ركعتين شكراً للَّه عزّ و جلّ، فقال: (لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَيَيْنِ) (4) فتركها على حالها في الحضر والسفر. (5) أقول: رواه في « عوالمالعلوم» عن « عللالشرائع». (6)
14) شكرانهى تولد حضرت زهرا (س)
چرا نماز مغرب سه ركعت است و نافلهاش چهار ركعت كه در سفر و حضر تقصير در آن نيست؟ (7)
آن حضرت فرمود: «ان اللَّه عز و جل انزل على نبيه صلى اللَّه عليه و آله و سلم لكل صلاة ركعتين فى الحضر فاضاف اليها رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم لكل صلاه ركعتين فى الحضر و قصر فيها فى السفر الا المغرب و الغداه فلما صلى المغرب بلغه مولد فاطمه عليهمالسلام فاضاف اليها ركعه شكراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن عليهالسلام اضاف اليها ركعتين شكر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسين عليهالسلام اضاف اليها ركعتين شكر اللَّه عز و جل فقال للذكر مثل حظ الانثيين فتركها على حالها فى الحضر والسفر.» (8)
خداوند تبارك و تعالى همهى نمازها را بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم به صورت دو ركعتى نازل كرد. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم (به امر پروردگار) به همهى نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو ركعت اضافه نمودند؛ كه در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.
هنگامى كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم مشغول برپائى نماز مغرب بود. فاطمه عليهاالسلام به دنيا آمد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به شكرانهى اين نعمت (و به امر پروردگار) يك ركعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن عليهالسلام به دنيا آمد، دو ركعت ديگر (به عنوان نافله) به آن سه ركعت اضافه نمودند و زمانى كه حسين عليهالسلام به دنيا آمد، به نافلهى مغرب دو ركعت ديگر اضافه فرموده و آن را شكرانه تولد آن حضرت قرار دادند.
پی نوشت ها:
1- علماى اماميه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اكثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مىدانند. عبدالرحمن بن جوزى در كتاب تذكرهى الخواص ص 306 مىنويسد: تاريخنگاران نوشتهاند كه فاطمهى زهرا در سالى متولد شد كه قريش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. يعنى پنج سال قبل از بعثت.
محمد بن يوسف حنفى در كتاب « نظم دررالسمطين» ص 175 مىنويسد: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مشغول ساختن كعبه بودند.
طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مىكند كه گفت: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مغشول ساختن خانهى كعبه بودند و در آن هنگام پيغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.
ابوالفرج در كتاب مقاتل الطالبيين ص 30 مىنويسد: فاطمه قبل از بعثت در سالى كه كعبه بنا مىشد به دنيا آمد. مجلسى در كتاب بحارالانوار ج 43 ص 213 مىنويسد: روزى عبداللَّه بن حسن بر هشام بن عبدالملك وارد شد در حالى كه كلبى نيز در مجلس حضور داشت. هشام به عبداللَّه گفت: فاطمه چند سال عمر كرد؟ عبداللَّه در پاسخ گفت: سى سال. سپس همين سؤال را از كلبى نمود. او در جواب گفت: سى و پنج سال. هشام رو به عبداللَّه نمود و گفت: آيا سخن كلبى را شنيدى؟ اطلاعات كلبى در عالم انساب خوب است. عبداللَّه گفت: يا اميرالمؤمنين احوال مادر مرا از من بايد پرسيد و احوال مادر كلبى را از او.
اما اكثر علماى اماميه مانند ابن شهرآشوب در مناقب ج 3 ص 357، كلينى در اصول كافى ج 1 ص 458، مجلسى در بحارالانوار ج 43 ص 6 و حيات القلوب ج 2 ص 149، محدث قمى در منتهى الامال ج 1 ص 94، محمدتقى سپهر در ناسخ التواريخ ص 17، على بن عيسى در كشفالغمه ج 2 ص 75، طبرى در دلائل الامامة ص 10 فيض كاشانى در وافى ج 1 ص 173، اين دانشمندان و گروه ديگرى نوشتهاند كه فاطمه پنج سال بعد از بعثت تولد يافت: مدرك آنان احاديث است كه در اين باره از ائمه صادر شده است. ابوبصير روايت كرده كه امام صادق عليهالسلام فرمود: در بيستم ماه جمادى الثانى در هنگامى كه پيغمبر چهل و پنج ساله بود به دنيا آمد. هشت سال با پدرش در مكه بود. و ده سال در مدينه با پدرش زندگى كرد. بعد از پدر بزرگوارش هفتاد و پنج روز زنده ماند و در روز سوم جمادى الثانى در سال يازدهم هجرى وفات نمود. (دلائل الامامة ص 10).
اما بر خوانندگان محترم مخفى نيست كه وفات حضرت زهرا در سوم جمادى الثانى با داستان هفتاد و پنج روز زنده ماندن آن حضرت سازگار نيست و با نود پنج روز مناسبتر است. لذا بعيد نيست كه لفظ «تسعين» در روايت، با لفظ «سبعين» اشتباه شده باشد.
حبيب سجستانى مىگويد: از حضرت ابوجعفر عليهالسلام شنيدم كه مىفرمود: فاطمه دختر محمد، پنج سال بعد از بعثت رسول خدا تولد يافت و در هنگام وفات هيجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شريفش گذشته بود (اصول كافى ج 1 ص 457). در روايتى وارد شده كه فاطمه در هنگام عروسى نه ساله بود.
سعيد بن مسيب مىگويد به حضرت على بن الحسين عرض كردم: پيغمبر در چه سالى فاطمه را به على تزويج نمود؟ فرمود: يكسال بعد از هجرت، و در آن تاريخ فاطمه نه ساله بود (روضه كافى چاپ نجف سال 1385 هجرى ص 281).
در كتاب فرائد السمطين ج 1 ص 88 مىنويسد كه ابابكر و عمر از پيامبر (ص) تقاضا كردند كه با فاطمه ازدواج كنند در جواب فرمود: هنوز كوچك است. ولى وقتى على بن ابىطالب خواستگارى كرد مورد قبول قرار گرفت. اين حكايت نيز با تولد بعد از بعثت سازگارتر است، زيرا اگر قبل از بعثت تولد يافته بود در آن زمان 18 ساله بود و دختر 18 ساله صغير نيست.
از امثال اين احاديث استفاده مىشود كه تولد فاطمه بعد از بعثت رسول اكرم واقع شده است. صاحب كتاب كشفالغمة روايتى نقل كرده كه در خود آن حديث تناقضى وجود دارد: امام محمد باقر فرمود: فاطمه پنج سال بعد از بعثت به دنيا آمد، در همان سالى كه قريش مشغول ساختن خانهى كعبه بودند. و در هنگام وفات هيجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شريفش گذشته بود (كشفالغمة ج 2 ص 75).
چنان كه ملاحظه مىفرماييد در خود اين حديث تناقض است. زيرا از يك طرف مىگويد: فاطمه پنج سال بعد از بعثت بدنيا آمد، و در هنگام وفات هيجده ساله بود. از طرف ديگر مىگويد: در هنگام تولد آن جناب، قريش مشغول ساختن خانهى كعبه بودند. در صورتى كه اين دو مطلب قابل جمع نيستند زيرا خانهى خدا پنج سال قبل از بعثت تجديد بنا شد نه بعد از بعثت. بهر حال بايد در اين حديث اشتباهى رخ داده باشد. يا بايد گفت كلمهى «قبل البعثه» اشتباهاً به كلمه «بعد البعثه» تبديل شده يا جمله «و قريش تبنى البيت» از طرف راوى اضافه شده است. كفعمى در مصباح مىنويسد: فاطمه در روز جمعه بيستم جمادى الثانى سال دوم بعثت به دنيا آمد (بحار ج 43 ص 9).
چنانكه ملاحظه فرموديد در بين علماى اسلام در مورد تاريخ تولد زهرا اختلاف شديدى وجود دارد، اما چون اهلبيت تولد آن حضرت را پنج سال بعد از بعثت دانستهاند قولشان بر قول تاريخنويسان عامه مقدم است. زيرا ائمه اطهار و اهلبيت پيغمبر و فرزندان زهرا، بهتر از ديگران از سن مادرشان خبر دارند.
ممكن است كسى بگويد كه: خديجه در سال دهم بعثت وفات نمود و در هنگام وفات شصت و پنج ساله بود. بنابراين، اگر فاطمه در سال پنجم بعثت تولد يافته باشد بايد خديجه در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد. چگونه مىتوان اين مطلب را باور كرد؟!.
ما در پاسخ به اين اشكال مىتوانيم دو مطلب را بگوييم:
اولا: اين موضوع مسلّم نيست كه خديجه در هنگام وفات شصت و پنج ساله باشد. بلكه بنابر قول ابنعباس بايد سنش در موقع آبستن شدن به فاطمه، در حدود چهل و هشت سالگى باشد. زيرا ابنعباس مىگويد خديجه در سن بيست و هشت سالگى با پيغمبر عروسى كرد (كشف الغمة ج 2 ص 139) و قول ابنعباس نيز بر سايرين تقدم دارد. زيرا خويشان پيغمبر بهتر از ديگران از وضع داخلى خودشان اطلاع دارند.
بنابراين روايت، خديجه در هنگام بعثت رسول خدا، چهل و سه ساله بوده و در سال پنجم بعثت كه سال تولد فاطمه است در حدود چهل هشت سال عمر داشته و آبستن شدن در اين سنين غير عادى نيست.
ثانيا: اگر قول ابنعباس را هم قبول نكنيم و بگوييم خديجه در سن چهل سالگى ازدواج كرده و قاعدتا بايد در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد، باز هم امر محالى نيست زيرا فقها و دانشمندان نوشتهاند كه زنهاى قرشى تا سن شصت سالگى عادت مىشوند و آبستن شدن نيز برايشان امكان دارد. خديجه هم از طائفه قريش و مشمول اين قاعده است.
بعلاوه، درست است كه آبستن شدن زن در اين سنين نادرالوقوع است لكين در تاريخ نمونههايى داشته و دارد: زنى به نام اكرم موسوى در « سرخون» بندرعباس دو قلو زاييد.
اين زن 65 سال دارد و شوهرش 74 ساله است... يك پزشك معروف به خبرنگار اطلاعات اظهار داشت به طورى كه تاريخ پزشكى نشان مىدهد كم سنترين زنى كه حامله شده است فقط چهار سال و هفت ماه داشت و مسنترين مادران جهان 67 ساله بوده است. (اطلاعات 28 بهمن 1351).
يك زن 66 سالهاى به نام شوشنا در اصفهان وضع حمل كرد و پسرى را به دنيا آورد. يحيى شوهر اين زن به خبرنگار اطلاعات گفت: هشت فرزند دارم. چهار پسر و چهار دختر. بزرگترين فرزندم 50 ساله و كوچكترين آنها 25 ساله است. (اطلاعات 20 ارديبهشت 1351).
چه مانع دارد خديجه نيز يكى از همين افراد كمياب باشد؟.
در خاتمه لازم است بدين نكته توجه داشته باشيد كه اختلافى كه در مورد تاريخ تولد فاطمه ديده مىشود، به سن شريفش هنگام ازدواج و وفات نيز سرايت مىكند. زيرا اگر تاريخ تولد را پنج سال قبل از بعثت بدانيم بايد در هنگام ازدواج در حدود هيجده ساله باشد و در هنگام وفات، بيست و هشت ساله، اما اگر پنج سال بعد از بعثت متولد شده باشد، بايد در هنگام عروسى در حدود نه ساله باشد و در هنگام وفات هيجده ساله.
2- كامل ابناثير ج 2 ص 40.
3- شفاءالغرام ج 1 ص 272- مراة الحرمين ج 1 ص 189/ 192.
4- النساء: 11.
5- البحار: 37/ 38 ح 8، و 79/ 262 ح 11، عن العلل.
6- العوالم: 11/ 46.
7- نماز مسافر را كه از چهار ركعت به دو ركعت شكسته مىشود نماز قصر گفته و اين عمل را تقصير گويند.
8- من لا يحضر الفقيه، ج 1، ص 454. تهذيب، ج 2، ص 113. وسائل الشيعه، ج 4، ص 88. عللالشرايع، ص 324.
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}